در 1944 در كارولين جنوبي بدنيا آمد. جو لوييس به سختي بزرگ شد. در خانهاي با عقايد بسته كه پدرش هرگز با تكنولوژي سازگاري نداشت و همه كارهايش را با دست انجام ميداد. ولي در سر اين نوجوان افكار ديگري ميگذشت. او قهرمانان بزرگي چون Reg Park، Steve Reeves و جودو را دوست ميداشت. هدف بزرگ او اين بود كه بتواند با دو حريف در آن واحد مبارزه كند و هر دو را بزند. اما در اكثر آموزشها، مبارزه يك نفر در مقابل يك نفر ديگر رايج بود. در آن دوره، جو لوييس بر خلاف شرايط موجود در كلاسهاي رزمي ثبتنام كرد. روي برنامه آمادگي جسماني عمومي، ورزشكار جوان ميخواست همزمان تا حد ممكن توانايي و سرعتش را بيفزايد. اين مشكل بزرگ حتي گريبانگير بزرگان نيز بود كه نميتوانستند خيلي عضلاني، قدرتي و سرعتي كار كنند.
كاراته كاها از نظر او خيلي ظريف اندام بودند
سال 1963، لوييس نوزده ساله حدود 100 كيلوگرم وزن داشت. همان سال كه بايد خدمت سربازيش را انجام ميداد، براي اولين بار چندين خارجي را ديد كه كميونوي جودو پوشيده بودند. منتهي خيلي سبكتر كه ميتوانستند ضربات پا را در همه جهتها بزنند. آنها كاراتهكا بودند و كمربند مشكي داشتند. «كوچك و لاغر اندام بودند.» لوييس ميگويد: «نميشد با آنها جدي كار كرد. مبارزه واقعي را من با برادران بزرگترم انجام ميدادم در خيابانهاي شهرمان. با سبك و سياق ورزشي و با فنون مبارزهاي خودم، قدرت و شرايط بدني من براي اين پسركان هيچ شانسي باقي نميگذاشت، تصميم گرفتم كاراته را هم انجام دهم چون حركات پا را ياد ميگرفتم.»
لوييس دوباره شروع به يادگيري كرد. كاراته زاده اكيناوا بود و فقط آنجا بود كه ميتوانست استادان بزرگ اين هنر را پيدا كند. پس به اكيناوا آمد و آنجا پرسيد: بهترين استاد كاراته چه كسي است؟ گفتند: Eizo Shimabuku دان 10. عاليه! لوييس شروع به تمرين با يك دان 10 ميكند. چند ماه بعد در كلاسهاي Chinszku Kingo هم شركت ميكند و تنها بعد از گذشت هفت ماه در مقابل ژوري با حضور استاد بزرگ Hahan Soken كمربند مشكي خود را دريافت ميكند. استادان اكيناوايي هرگز چنين شاگرد با استعدادي نديده بودند. لوييس زير نظر سومين مربي Seiyu Oyata هم به تمرين ميپردازد.
سال 1966 وقتي اكيناوا را ترك كرده و به زندگي متمدن خود برميگردد، دان 3 دارد، 18 كاتاي دست خالي و 6 كاتا با سلاح بلد است و براي خودش دو تكنيك ويژه انتخاب كرده: يوكو گري، لگد و ضربه دست اوراكن- اوچي.
سال 1966 لوييس در قهرماني كاراته سنتي امريكا شركت ميكند. او دشمنانش را مغلوب، پيراهنشان را پاره و بالاخره ضربه فنيشان ميكند با ضربات دست و پا و بالاخره در رده مشكي فيناليست ميشود. او در رشته كاتا نيز شركت ميكند. اما اين اولين و آخرين باريست كه در يك تورنواي كاتا شركت ميكند. اما مبارزه را ادامه ميدهد و با گذشت سالها ركورد عنواندارهاي امريكايي را ميشكند. او در مبارزات كاراته هم شركت ميكند اما تكنيكها را با هم ميآفريد: سنتي، كنتاكت و ضربات دست به صورت بدون دستكش و…
* پيشقدم در فول كنتاكت
سال 1970 به لوييس مبارزهاي متفاوت پيشنهاد ميشود: بالاتنه لخت، شلوار كاراته، كفش ورزشي و دستكش بوكس. و روي رينگ و او قبول ميكند. حريف او Greg Baines مثل خودش قهرمان كاراته است. مسابقه كمتر از دو راند طول ميكشد. Baines با يك ضربه سنگين به صورت ضربه فني ميشود و لوييس تيتر اول قهرماني كيك بوكسينگ امريكا را از آن خود ميكند. سال 1974 اولين قهرماني جهان با شرايط جديد برگزار ميشود: فول كنتاكت. مبارزان دستكشهايي سبك و كفش راحتي ميپوشند. لوييس در رده سنگين وزن است و مثل يك بت ورزشي ميماند. روزي يك قهرمان گفت: «هيچ كس هرگز نتوانست مقابل سرعت، قدرت، شرايط فيزيكي و انرژي دروني لوييس موفق شود.» چه تحسين خوبي!